روزی که رفتیم خرید
چند روز پیش من و شما و بابا همراه مامان بزرگ و عمه جون رفتیم فروشگاه که خرید کنیم و ما برای اینکه راحت تر باشی گذاشتیمت تو قسمت بازی که سرگرم باشی و حسابی بهت خوش بگذره ولی یهو دیدم انگار داره زیادی بهت خوش میگذره .. چون داشتی یه دختر کوچولوی خوشگل رو به دقت هر چه تمام تر نگاه می کردی و کلا روی وسیله بازی خشکت زده بود دست بردار هم نبودی که نبودی... و تا آخرش داشتی این مدلی نگاهش می کردی فدای چشمای خوشگلت که خوشگل پسنده جیگرررررررم اینجا هم تو رستوران مثل یه آقای گل نشستی عزیزم ...
نویسنده :
مامان و بابای باراد
11:59